یادتان هست بنری در شیراز نصب شده بود که سه سرباز صهیونیست را جای رزمندگان ایرانی جا زده بود؟ جنجالش با عذرخواهی شهردار شیراز هم نخوابید، چند نفر به خاطر آن بازداشت و برکنار شدند.
شبیه این جنجالها در تهران و دیگر شهرها نیز هر از گاهی پیش میآید و هر بار مسئله را به برخورد اداری، امنیتی یا قضایی میکشانند، اما ندیدهام تحلیلش کنند. وقتی یک اتفاق با شکلهای متفاوت و ماهیت یکسان در کشور تکرار میشود، لابد زمینهها و علتهایی دارد؛ چه میتواند باشد؟
نفوذ عوامل دشمن؟ البته که این فرض با در نظر داشتن هزینههای نفوذ دادن جاسوس در بدنه یک سیستم، صرف آن هزینه برای نفوذ دادن گرافیستها در روابط عمومی شهرداریها، به نظر زیادی مسخره میآید.
عناد گرافیستها؟ پس ناظران چاپ و سفارش دهندگان و تایید کنندگان هم باید مثل آنها عناد داشته باشند که در همکاری با هم، مثلا روز جمهوری اسلامی را با انگشت وسط، تبریک بگویند! اگر حضور معاندین در روابط عمومی ادارات اینقدر گسترده است که کشور نیازی به دشمن ندارد!
تجربه من به عنوان کسی که در گرافیک بیش از دو دهه تلاش کرده، میگوید چنین نیست، نه دشمنی نفوذ کرده و نه گرافیستی از روی عناد این بنرها را طراحی میکند؛ مسئله ساده است، اصلا در این سازمانها گرافیست وجود ندارد؛ کسی که نشانهها ونمادها را بشناسد، اهل مطالعه باشد و تحولات معنایی نشانهها را در جوامع دنبال کند و براساس این دانستهها، مفاهیم را به نشانههای بصری تبدیل و به مخاطب ارایه کند!
حالا این چقدر مهم است؟ وقتی میتوان از اینترنت دو تصویر دانلود و با فتوشاپ سرهمشان کرده و دست مشتری داد، چرا این همه سختگیری؟ نشانه شناسی و تفسیر نمادین و روایت استعاری و چه و چه؟
یکی از کوچکترین وجوه اهمیت اینها، همین سوتیهای عجیب است اما اینها چیزی نیست. گرافیک هویت بصری ما را شکل میدهد، گروه ما، شرکت ما، سازمان یا تشکیلات ما و در ابعاد بزرگتر کشور، ملت و تمدن ما را.
آنچه از ما در ذهن دیگران و حتی خودمان شکل میگیرد، تصویری است پایدار که گرافیک بخش مهمی از آن را میسازد، بخش دیگرش را معماری و دیگر هنرها نیز هرکدام سهمی دارند.
مثال ملموس اگر بخواهید، مردی را در نظر بگیرید با کت صورتی، دکمههای طلایی، کفش قرمز وکلاه زرد خالخالی. تصورتان از شغل و منزلت اجتماعی اوچه خواهد بود؟
حالا آن تصویر را پاک کنید(اگر توانستید!) او را در کت شلواری مشکی، تهریش، بدون کلاه، کفش مجلسی و پیراهنی سفید؛ شغل ومنزلت او را نزدیک به چه کسانی تصور کردید؟
این دوتصویر را برای سازمانها و مجموعههای انسانی، هویت بصری نامیدهاند که درشکلگیری اش، گرافیک نقش اساسی دارد.
حالا شما طراحی این هویت بصری را به چه کسی میسپارید؟ کسی که دانلود کننده و سرهم کننده با فتوشاپ است؟ یا یک گرافیست؟
اگر موضوع برایتان جدی باشد حتما کار را به یک متخصص خواهید سپرد، کسی که نماد ونشانه میشناسد و مهارت طراحی نماد برای مفاهیم را دارد، فتوشاپ یکی از این مهارتهاست.
نکته این است که هویت بصری، برای روابط عمومیها چندان جدی نیست و عجله دارند خیلی زود بنری چاپ کرده و در خیابانها بزنند مبادا کسی نگوید فلان مناسبت در تقویم بود ولی بنرش در خیابان نبود! نتیجهاش یک فضای بصری آشفته در شهرهاست به طور روزمره و گاهی هم سوتیهای احمقانه مثل این بنر که امضای شهرداری تبریز پایش درج شده!